کد مطلب:291009 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:727

عصر زندگی 7
گسترش ‍ داده باشد.

این سخن امام صادق علیه السلام كه به صورت رمز و سمبلیك تعبیر شده است - مقدار دانایی بشر در دوران قبل از ظهور و پس از ظهور مقایسه شده است ، و دانشها و شناختهای بشری پیش از دوران تكامل علم و عقل - به نسبت به دوران ظهور - بسیار ناچیز محسوب گشته است ، چون در رستاخیز ظهور است كه بشر به مرزنهایی و آرمانی تكامل شناخت و خردوری دست می یابد.

امام باقر علیه السلام :

((اذا قام قائمنا وضع یده علی رؤ وس العباد، فجمع به عقولهم واكمل به احلامهم . ))

- قائم ما، به هنگام رستاخیز خویش ، (به تاءیید الهی ) نیروهای عقلانی توده ها را تمركز دهد. و خردها و دریافتهای خلق را به كمال رساند (و در همگان فرزانگی پدید آورد).

تكامل شناخت مبانی دین و آموزش احكام و معارف دینی نیز از جمله دانشهایی است كه به صورت الزامی در آن دوره انجام می گیرد، و همه جامعه بشری دین شناس و عالم به مسائل و برنامه های خدایی می گردند. امام جوانانی را كه به سن بیست سالگی برسند و فقه دین را نیاموخته باشند قصاص می كند.

زنان نیز در آن دوران سعادت بار، در شناخت مبانی دین به پایگاه بلندی می رسند، و عالمان فقیهان و دین شناسان در طبقه زنان پدید می آیند، بدان پایه كه می توانند در خانه های خود با قانون قرآن و آیین اسلام به قضاوت بنشینند. روشن است كه قضاوت براساس قرآن و سنت كاری دشوار است ، و آگاهی و شناخت عمیق و گسترده از آیات و احادیث لازم دارد. در آن دوره دانایی و دین شناسی به مرزی می رسد كه زنان جامعه نیز به چنین كار بزرگی می توانند دست یازید.

امام باقر علیه السلام :

(( وتؤ تون الحكمة فی زمانه ، حتی ان المراءة لتقضی فی بیتها بكتاب الله تعالی و سنة رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم . ))

- در زمان حكومت مهدی علیه السلام ، به همه مردم ، حكمت و علم بیاموزند، تا آنجا كه زنان در خانه ها، با كتاب خدا و سنت پیامبر، قضاوت كنند.

مدارسی كه برای آموزشهای عمومی در سطح جامعه ها تشكیل می شود، آموزگاران فراوانی لازم دارد. آموزگاران در درجه نخست شیعیان هستند كه دانشها را از امام خود فرا می گیرند، و سپس به دیگران می آموزند.

امام علی علیه السلام :

((كانی انظر الی شیعتنا بمسجد الكوفة قد ضربوا الفساطیط یعلمون الناس القرآن ... ))

- گویا شیعیان را می بینیم كه در مسجد كوفه خیمه ها برافراشته اند و به مردم قرآن (و حقایق و اسرار و احكام قرآن ) می آموزند...

ایرانیان كه در گرایش به تشیع و پیروی از خاندان پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله وسلم ، وفاداری سرشار و عشق بی مانندی را نشان داده اند، در ایمان به مهدویت و پیوند به امام مهدی علیه السلام نیز در میان امتها و ملتها نمونه اند، و بر سر این آرمان والا استواری و پایداری ویژه ای نشان خواهند داد. از اینرو، در آن دوران نیز نقش آفرینان صحنه های حساس و كارگردانان حماسه های خروشانند.

امام علی علیه السلام :

((كانی بالعجم فساطیطهم فی مسجد الكوفة یعلمون الناس ‍ القرآن ...))

- ایرانیان در مسجد كوفه خیمه ها برافراشته اند، و به مردم قرآن می آموزند...

در پایان این بخش ، این حدیث یاد می شود:

امام باقر علیه السلام :

(( - فی قول الله - عزوجل -: ((قل ارایتم ان اصبح مآوكم غورا فمن یاءتیكم بماء معین ))، فقال : هذه نزلت فی القائم ، یقول :... فمن یاءتیكم بامام ظاهر، یاءتیكم باءخبار السماء والاءرض ، وحلال الله - جل وعز- وحرامه ، ثم قال : والله ما جاء تاءویل هذه الایة ، ولابد اءن یجی ء تاءویلها. ))

- امام باقر علیه السلام : در تفسیر این آیه : ((قل ان اصبح مآؤ كم غورا فمن یاءتیكم بماء معین :)) بگو: اگر آبتان در زمین فرو رود، چه كسی شما را آب روان خواهد داد؟)) فرمود: این آیه درباره امام قائم علیه السلام نازل شده است . خداوند می فرماید: (اگر امام شما غایب شد)... پس كیست كه امام را آشكار سازد، كه شما را از آسمان و زمین آگاه كند، و از حلال و حرام (و آیین ) خدا؟ سپس فرمود: به خدا سوگند زمان تاءویل این آیه هنوز فرا نرسیده است ، و ناگزیر روزی خواهد رسید، كه تاءویل (معنای باطنی آیه ) روشن گردد.

امنیت اجتماعی

برگرفته از كتاب : عصر زندگی و چگونگی آینده انسان و اسلام

امنیت اجتماعی ، امنیت در بخشهای گوناگون زندگی اجتماعی را شامل می شود، یعنی در بخشهای اقتصادی ، سیاسی ، دفاعی ، فرهنگی و... امنیت اجتماعی زمینه همه فعالیتهای درست و مفید اجتماعی است و شرط لازم رشد و تكامل فرد و جامعه . در محیط امن و آرام ، روابط اجتماعی بر اصل ظوابط استوار است ، و حق و تكلیف معیار رابطه ها است . با امنیت اجتماعی ، منافع همه تاءمین می شود و حق هر حقداری تاءمین می گردد. تضاد و درگیری به حداقل می رسد، و در صورت بروز تضاد و درگیری ، هر كس در محدوده حقوق خویش محدود می گردد، و قانون مانع تجاوز و دست درازی اوست . در جامعه امن ، قانون حاكم است و مورد ستایش و پذیرش عمومی ، حتی مجری قانون از قانون بیم دارد. در جامعه امن ، بیم ، هراس ، دلهره و نگرانی در مردمان نیست .كسی از كسی بی جهت نمی هراسد. و هر كس در هر مقام بالای اجتماعی نمی تواند. به شخصی دیگر در هر پست و منزلت پایین اجتماعی زور بگوید و مانع راه و كار او گردد. در جامعه امن سرمایه داران و متنفذان بر جامعه تسلط ندارد، واقویا ناتوانان را نمی بلعند، و سرنوشت فرودستان ، در دست فرادستان و مستكبران و سرمایه داران نیست .

پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله وسلم :

((... ولم یغلق بابه دونهم فیاءكل قویهم ضعیفهم ... ))

-... (حاكم اسلامی ) در خانه خود را به روی مردم نبندد، تا توانای ایشان ناتوان را بخورد...

در این تعلیم نبوی ، چنانكه جامعه صالح و امن ترسیم گردیده ، راه رسیدن به آن نیز ارائه شده است . در جامعه امن طبقه حاكم از مردم فاصله ندارند، و توده های مردم هر گاه لازم باشد به دولتمردان دست رسی دارند، و دربانان و نگهبانان مانع آنها نیستند.

همچنین اقویا و توانمندان نمی توانند ناتوانان و ضعیفان را ببلعند و در پنجه خود گلویشان را بفشارند. این دو موضوع با یكدیگر پیوندی ناگسستنی دارد. اگر حكومتها درهای دارالحكومه ها را به روی مردم بستند و دربان و حاجب گماردند و هر كس نتوانست به دادرسی نزد آنان رود و عرض حال كند، طبیعی است كه توانمندان بر توده های مردم تسلط می یابند و ناتوانان را می خورند.

در جامعه امن ، مردم در زندگی ، از همه جهات ، تاءمین دارند، حوادث ، پیش ‍ آمدها، ضررها، زیانها، كمبودهای طبیعی و انسانی و... موجب نگرانی افراد نیست ، زیرا كه مردم تاءمین كافی دارند، و دولتها مردم را تاءمین می كنند، و ضرر و زیانها و خسارتها جبران می گردد.

امام صادق علیه السلام :

((من مات وترك دینا، فعلینا دینه و الینا عیاله ... ))

- هر كس بمیرد و دینی داشته باشد، ادای دین او و نگاهداری از عیال او بر عهده ما (حاكم اسلامی ) است ...

امام صادق علیه السلام :

(( - دخل علی ابی عبدالله علیه السلام رجل فقال : یا ابا عبدالله ! قرضا الی مسیرة . فقال ابو عبدالله علیه السلام : ((الی غلة تدرك ؟))! فقال : لا والله : فقال : ((الی تجارة تؤ دی ؟)). فقال : لا والله . قال : ((فالی عقدة تباع ؟)) فقال : لا والله ، فقال : ((فانت اذا ممن جعل الله له فی اءموالنا حقا)). فدعا ابو عبدالله بكیس فیه دراهم ، فادخل یده فناوله قبضة ... ))

- مردی بر امام صادق وارد شد و گفت : یا اباعبدالله ! قرض بده تا گشایشی پیدا شود. امام گفت : ((تا زمانی كه غله برسد؟)) گفت : نه به خدا. گفت : ((تا تجارتی سود دهد؟)) گفت : نه به خدا. گفت : ((تا ملكی به فروش ‍ رود؟)) گفت : نه به خدا. گفت : پس تو ناگزیر از كسانی هستی كه خدا در اموال ما حقی برایت قرار داده است )). پس كیسه ای پر از درهم خواست و دست در آن برد و مشتی بر گرفت و...

در چنین اجتماعی ، با این سطح بالای تاءمین و امنیت ، مردمان می توانند با آرامش خاطر و آسایش كامل زندگی كنند، و از هیچ چیز و هیچ امری نگران نباشند.

در جامعه امن ، هر كسی ادعای بحق و سخن درستی داشت می تواند بی بیم بر زبان آورد و حق و نظر خود را اظهار كند. و این بالاترین ویژگی امنیت اجتماعی است ، كه در سخن پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله وسلم و دیگر امامان مطرح گردیده است .

امام علی علیه السلام :

((... واجعل لذوی الحاجات منك قسما تفرغ لهم فیه شخصك ! و تجلس لهم مجلسا عاما فتتواضع فیه لله الذی خلقك ، و تقعد عنهم جندك و اعوانك من احراسك و شرطك حتی یكلمك متكلمهم غیر متتعتع ، فانی سمعت رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم یقول : فی غیر موطن : ((لم تقدس امة لا یؤ خذ للضعیف فیها حقه من القوی غیر متتعتع )) ثم احتمل الخرق منهم والعی ونح عنهم الضیق والانف ... ))

-... برای كسانی كه به دیدار تو نیاز دارند، زمانی را معین كن كه شخص خود به سخنان ایشان گوش فرا داری ، و در مجلس عامی بنشینی ، و در آن در برابر خدایی كه تو را آفریده است تواضع كنی ، و لشكریان و دستیاران و پاسداران خود را چنان دور كنی كه صاحبان حاجت بدون احساس ترس و لرز و لكنت زبان با راحتی كامل بتوانند مطالب خود را بیان كنند، زیرا كه از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله وسلم بارها شنیدم كه می گفت : ((امتی كه ضعیف آن نتواند حق خویش را بی لكنت زبان از قوی بگیرد، قابل احترام نیست )) و سپس درشت گویی و ناتوانی آنان را در بیان مطلب خود تحمل كن ، با تنگ خلقی و بادبینی با مردم روبه رو مشو...

دقت در فرازهای كلام امام علی علیه السلام بویژه با توجه به اینكه از عهد نامه مالك اشتر است و برای بر شمردن حوزه مسئولیت حكومت - و سخن الهی پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله وسلم عمق و اهمیت موضوع را نیك روشن می كند. امام علی علیه السلام حضور در مجلس عمومی را لازم می داند كه شخص حاكم بطور معمولی و بدون اسكورت و تشریفات نظامی و حفاظتی و اداری ، در كنار مردم بنشیند و به گفته های آنان گوش فرا دارد و در برابر مردم فروتن و خاضع باشد. و چون مردمان گرفتار و حاجتمند ناراحت و درشت گوی هستند، امام سفارش می كنند كه این درشتگوی را تحمل كن و متكبرانه و آمرانه با مردمان روبرو مشو، تا همگان بتوانند مطالب خود را بدون كوچكترین ملاحظه و بیمی ، اظهار كنند و مشكلات خود را در میان نهند. و اینكه امام علی علیه السلام می گوید این سخن را بارها از پیامبر شنیدم : ((امتی كه ناتوان آن نتواند حق خویش را بی لكنت زبان از قوی بگیرد، قابل احترام نیست ))، اهمیت جدی موضوع را می رساند،كه پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله وسلم بارها و بارها بر این موضوع تاءكید فرموده اند و جامعه صالح را دارای چنین ویژگی دانسته اند كه ناتوانان بتوانند سخن حق خود را براحتی بگویند.

در ظرف امنیت اجتماعی ، مانع و سد راهی در سر راه انسانها وجود ندارد محصول كوشش و كار افراد نصیب خودشان می گردد، و ثمره تلاشها و كوششهایشان را بی كم و كاست دست می آورند. پدیده شوم استثمار و بهره كشی از ثمره كار و كالای دیگران وجود ندارد. سرنوشتها بازیچه دست جریانها و نوسانهای اجتماعی نیست ؛ بلكه سرنوشتها و انجام كارها منظم و حساب شده است . از آغاز هر كار روشن است كه انجام آن كجاست و چیست ؟. تلاش و صمیمیت در كار، نتیجه مثبت و سازنده دارد، و سستی و نیرنگ و كم كاری سرانجامی نامطلوب و پوك . در آن دوران نادرستی و دغلبازی در كار نیست ، و بازار نامردمیها و نا انسانیها رونقی ندارد، همه چیز بر معیار درستیها و مردمیها استوار است و سرانجام باید گفت : كه امنیت اجتماعی ، پدیده ای است كه در پرتو ((عدالت اجتماعی )) پدید می آید، و از شاخه ها و میوه های آن درخت تناور است .

امام مهدی علیه السلام پدید آورنده امنیت اجتماعی است ، امنیتی كه بشریت در تمام دوران تاریخ خود مانند آن را نادیده است . او در جامعه عدالت بنیاد خود، همه معیارها و ضوابط غیر انسانی و نادرست را كنار می زند، و علل و عوامل دلهره ، نگرانی ، ترس را نابود می كند، و بیم آفرینان و هراس انگیزان را از سر راه جامعه بر می دارد ، و اعمال نفوذها و قانون شكنیها را نفی می كند، و حركت جامعه و روابط اجتماعی را بر پایه های قانون و عدل و احترام به حقوق و ارزش انسان استوار می سازد. در آن دوران سعادت بار، هیچ حقی تضییع نمی گردد و هر كس در هر مقام به بیش از آنچه حق دارد دست نمی یابد. همه چیز به اندازه و حساب و حق است . به معنای واقعی كلمه اراده آزاد انسانی در قلمرو درست و قانونی خود حركت می كند، و انسانها بی مانع ، امكان شدن و رشد را می یابند.

در این جامعه ، انسان به انسان نزدیك می شود، دوستی و مهرورزی جای كینه توزی و دشمنی را می گیرد. تضاد، درگیری و تزاحم جایش را به رقابت سالم و آزاد و انسانی می دهد. و دارالسلام و جامعه امن و زندگی آرام و آسوده ای كه نمونه زندگی در بهشت جاوید است ، نصیب انسان می گردد.

امام صادق علیه السلام :

(( - فی معنی قوله عزوجل : ((وعدالله الذین امنوا منكم ... لیستخلفنهم فی الارض ... و لیبدلنهم من بعد خوفهم اءمنا...)) قال : ((نزلت فی القائم و اصحابه . ))

- ((خدا به كسانی از شما كه ایمان آورده اند... وعده داد كه بیقین در روی زمین ایشان را خلیفه كند . . . و وحشتشان را به امنیت بدل سازد، ...)) این آیه درباره (امام ) قائم و یارانش نازل شده است .

جامعه در دست مؤ منان قرار می گیرد و مؤ منان مرزبانان حق و حقوق همگان و در برابر خدا و خلق تعهدی ایمانی دارند.

امام صادق علیه السلام :

(( - عمار الساباطی : فقلت لابی عبدالله علیه السلام : جعلت فداك ، فما نتمنی اذا ان نكون من اصحاب الامام القائم فی ظهور الحق ، و نحن الیوم فی اءمامتك و طاعتك اءفضل اءعمالا من اءعمال اصحاب دولة الحق ؟ فقال : سبحان الله ، اءما تحبون ان یظهر الله - عزوجل - الحق و العدل فی البلاد، و یحسن حال عامة العباد، ویجمع الله الكلمة ، و یؤ لف بین قلوب مختلفة ، و لا یعصی الله - عزوجل - فی ارضه ، ویقام حدود الله فی خلقه ، ویرد الله الحق الی اهله ، فیظهروه حتی لا یستخفی بشی ء من الحق مخافة احد من الخلق ... ))

- عمار ساباطی می گوید: به امام صادق علیه السلام گفتم : فدایت گردم چرا ما در این زمان ، آرزو كنیم كه از یاران امام قائم در دوران آشكاری حق باشیم ، و حال آنكه ما در این روزگار كه در: (دوران ) امامت شما و پیروی از شما بسر می بریم ، كارهایمان افضل از اعمال یاران دولت حق است ؟ امام گفت : سبحان الله ! آیا دوست ندارید كه خدای بزرگ حق و عدالت را در آبادیها آشكار سازد و حال عموم مردم رابهبود بخشد، و وحدت كلمه پدید آورد، و افكار ناسازگار را سازگار كند و خدای در زمین معصیت نشود، و حدود الهی میان مردم اجرا شود، و خداوند حق را به اهلش باز گرداند، و ایشان آن را آشكار: كنند، تا اینكه هیچ چیز از حق ، برای بیم از هیچیك از مردمان ، پنهان نگهداشته نشود؟

امنیت اجتماعی از این رهگذرها تاءمین می شود: حق و عدل آشكار می گردد، حدود الهی جاری می شود، دلها یكی و ایدئولوژیها یگانه می شود، و كمترین حق به دلیل ترس از افراد و اشخاص پوشیده نمی ماند. این فراز از تعلیم امام صادق علیه السلام با اهمیت ترین ساختار اجتماعی را روشن می سازد، و مفهوم واقعی ((امنیت اجتماعی )) را بطور دقیق تبیین می كند. امنیت واقعی هنگامی بر اجتماعی پرتو می افكند كه ذره ای از حقها و حقوقها پنهان نماند، و هیچ قدرت و مقام و فردی در: هر طبقه اجتماعی ، مانع اعطای حق و اظهار حق نشود. این آرمان والا آنگاه تحقق می یابد كه اثری از آثار طبقات سلطه گر و زورمند و زر به دست برجای نماند، و جامعه و مردم در جریانی طبیعی و انسانی به زندگی ادامه دهند.

امام علی علیه السلام :

((...و بنا یدفع الله الزمان الكلب ... و لو قد قام قائمنا لذهبت الشحناء من قلوب العباد، و اصطلحت السباع و البهائم حتی تمشی المراءة بین العراق الی الشام ... علی راءسها زینتها لا یهیجهاسبع و لا تخافه ... ))

- به دست ما (حكومت ما) روزگار سختیها و تشنه كامیها سپری گردد... و چون قائم ما قیام كند كینه ها از دلها بیرون رود، حیوانات نیز با هم سازگاری كنند. در آن روزگار، زن ، با همه زیب و زیور خویش ، از عراق در آید و تا شام برود و از هیچ چیز نترسد...

و این چگونگیها در دوران دولت حق آشكار می گردد. و برای ما كه در زمانه آزمند حاكمیت سرمایه و سرمایه داری بر جهان ، و در این قرن ناآرام و دیوانه زندگی می كنیم ، و كینه توزیها و تجاوزگریها آشكارا در هر مرز و بومی به چشم می خورد، و انسانهای حق طلب از هر سوی عالم در فشارند، و از در و دیوار آبادیها و كشورها صدمه و گزند می بینند، تصور چنین دورانی دشوار است . ما كه در دوران آكل و ماءكولی اقتصاد سرمایه داری زندگی می كنیم ، دورانی كه ویژگی اصلی آن اینست كه هر كس حق دیگری را برباید و او را بدرد و از این رهگذر به مبلغ سود و سرمایه خود بیفزاید، چگونه می توانیم دورانی را ترسیم كنیم كه حتی حیوانات درنده به انسانها آزار نرسانند، و به حریم حقها و حقوقها هیچگونه تجاوزی صورت نگیرد، و قدرتمندان كارمایه توده های نجیب انسانی را استثمار نكنند. آری تصور اینها و همانندهای اینها برای ما دشوار است ، لیكن وعده و پیمان خدا است . و خداوند پیمان شكن نیست . و چنین روزگارانی پدید خواهد آمد، و امنیت و آسایش فراگیر خواهد گشت .

رشد تربیت انسانی

برگرفته از كتاب : عصر زندگی و چگونگی آینده انسان و اسلام

تكامل تربیت و بلوغ روحی انسان نیز از جمله برنامه های مهم قیام امام مهدی علیه السلام است . برنامه های امام همه در این ارتباط است و به این هدف نظر دارد.

روشن است كه جزء اصلی در تشكیل اجتماع صالح انسانی ، خود انسان است . انسان محور اصلی برنامه ریزیها، قوانین ، علوم و دیگر مسائل جامعه بشری است . اصلاحات و تحولات و انقلابها، نخست باید از درون انسان آغاز گردد، و در حوزه وجودی او صورت گیرد، و سپس به برون جامعه سرایت كند. اقتصاد، سیاست ، جنگ ، صلح ، اخلاق ، ضداخلاق ، ارزشها، ضد ارزشها، خوشبختی ، بدبختی ، ایثار، خودخواهی ، مهرورزی ، نظم ، بی نظمی و... همه و همه به انسان باز می گردد. بهترین برنامه ها و آموزشها، باید به دست انسانهای شایسته اجرا شود و گرنه سودی نمی بخشد و تحولی نمی آفریند. بهترین قوانین ، بهترین مجریان را می طلبد. از این رو، ساختن انسان و پرورش و رشد انسانیت انسان و تربیت اصولی افراد انسانی ، مقدمه اصلی تشكیل هر نظام صالح و انسانی است . و همین همواره هدف نخستین مصلحان واقع گرا و انسان شناس است .

امام مهدی علیه السلام ، از این نقطه زیربنایی آغاز می كند، تا برنامه های دیگر او شایستگی انجام یابد، و زمینه ها و شرایط و عوامل اصلی صلاح ، شایستگی ، بسامانی ، رفاه ، عدالت ، دادگری ، قانون شناسی ، تعهدپذیری ، مهرورزی ، محبت ، ایثار و فداكاری در سطح جامعه ها پدیدار گردد.

امام علی علیه السلام :

((...ولو قد قام قائمنا لذهبت الشحناء من قلوب العباد... ))

-... چون قائم ما قیام كند، كینه ها از دلها بیرون رود...

كینه توزی ، سرشتی شیطانی و ناانسانی است . و زمینه بیشترین ناسازگاریهای اجتماعی همین سرشت است ، و از نابخردی و پایین بودن سطح فرهنگ انسانی سرچشمه می گیرد. با رشد تربیت و تكامل عقل كینه ها به محبت و دوستی تبدیل می شود، و روابط اجتماعی بر اصل انساندوستی و نوع خواهی استوار می گردد، محبت در سطح جامعه بشری گسترش می یابد، و آرمان دیرینه انسان دوستان و جامعه شناسان - یعنی گسترش دوستی به سراسر جامعه بشری - تحقق می یابد.

پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله وسلم :

((... و یقسم المال بالسویه ، ویجعل الله الغنی فی قلوب هذه الامة ... ))

-... مهدی اموال را برابر تقسیم می كند، و خداوند بی نیازی و غنا را در دلهای این امت پدید آورد...

دوری از آزمندی و مال اندوزی نخست ، پدیده ای روحی و باطنی است . انسانها در باطن و روح حریص و آزمند می گردند، آنگاه در خارج به تجاوز كاریهای اقتصادی و ظلم و ستمهای مالی دست می یازند. این است كه مشكل بزرگ گذشته و اكنون و آینده بشریت ، یعنی سرمایه داری و حب مال ، نخست پدیده ای روانی است و از روح و باطن حریص آدمی سرچشمه می گیرد. میل و گرایش درونی انسانها، موجب تجاوز به حقوق و استثمار و ستمهای فراگیر اقتصادی می گردد. این بیماری باطنی و روحی انسان ، تا از درون انسان ، درمان نگردد، و ریشه های آن از ژرفای اندیشه ها بر نیآید، تحمیل شیوه ها و روشهایی از بیرون ، برای كنترل آن ، نتیجه چندانی ندارد، و اگر داشته باشد دراز مدت و پایدار نیست . تجربه های پیاپی و مكرر تاریخ این موضوع را به روشنی ثابت كرده است . و همه نابسامانیها و ناتوانیها در كار جامعه سازی از این نقطه حساس آغاز گردیده است ، كه محور اصلی فراموش شده و سرچشمه آلودگی نادیده گرفته شده است . پس اینكه پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم درباره انسانهای رستاخیز ظهور به این مضمون می فرماید كه ((روح و روان مردم تربیت می شود، و چشم باطن سیر می شود، و به لطف الهی حس بی نیازی در انسانها پدید می آید))، برای توجه دادن به همین جهت اصلی است در آن انقلاب . و همین است كه آن انقلاب مانند دیگر انقلابها عقیم و نافرجام نمی گردد، زیرا كه دردها را به صورتی اصولی درمان می كند، و خاستگاهها و سرچشمه های اصلی فساد و صلاح را نیك می شناسد، و برای اصلاح آنها درست و دقیق اقدام می كند.

امام علی علیه السلام :

((... واعلموا انكم ان اتبعتم طالع المشرق سلك بكم منهاج الرسول ، فتداویتم من العمی و الصمم و البكم ... ))

-... بدانید اگر شما از انقلابگر مشرق پیروی كنید، او شما را به راه و روش ‍ پیامبر راهنمایی می كند، و از بیماری كوری و كری و گنگی نجات می دهد.

طبیعی است كه منظور درمان كور و كری و گنگی بدنی نیست ، بلكه تداوی روحی است كه انسانها می یابند، و چشم و گوش و زبان روحشان گشوده می شود، و بدون مانع و سرگشتگی ، روش درست زندگی را كشف می كنند، و مسئولیتها و تعهدهای اجتماعی و خانوادگی و فردی خویش را نیك می شناسند، و راه را از بیراهه تمیز می دهند. و در همه بخشها و مسائل زندگی تكلیف شناس و متعهد خواهند بود.

امام باقر علیه السلام :

(( اذا قام قائمنا وضع یده علی رؤ وس العباد... و اكمل به اخلاقهم .))

- هنگامی كه قائم رستاخیز كند، خداوند قوای فكری مردمان را تمركز دهد... و اخلاق آنان را تكامل بخشد.

در بخش ((رفاه اقتصادی )) یاد كردیم كه دوران ظهور، روزگار بی نیازی اقتصادی است ، بیشتر رقابتهای ناسالم و غیر انسانی از نیاز داشتن و فقر و غنا و محرومیت و شادخواری بر می خیزد و عامل تضاد و درگیری می گردد. هنگامی كه رفاه اقتصادی برای همه حاصل آمد و اقتصاد جامعه سامان یافت ، رقابتها سالم می گردد و فعالیتهای اقتصادی و تولید و توزیع در حدّ بالا صورت می گیرد، باانگیزه های معنوی و هدف خدمت به جامعه و مردم . بر مجموع روابط اجتماعی حس برادری انسانی سایه می گسترد، و محیط كار و تلاش به محیط پیشدستی برای رسیدن به كمالات انسانی تبدیل می شود، و حركت اقتصادی جامعه جهتی الهی - انسانی می یابد.

امام باقر علیه السلام :

(( قیل لابی جعفر الباقر علیه السلام : انّ اصحابنا بالكوفة جماعة كثیرة ، فلو امرتهم لاطاعوك واتبعوك . فقال : یجیی ء احدهم الی كیس اخیه فیاءخذ منه حاجته ؟ فقال : لا. قال : فهم بدمائهم ابخل . ثم قال : ان الناس فی هدنة نناكحهم و نوارثهم و نقیم علیهم الحدود و نؤ دی اماناتهم ، حتی اذا قام القائم جاءت المزاملة ، ویاءتی الرجل الی كیس اخیه فیاءخذ حاجته لایمنعه . ))

- برخی از شیعیان ، به امام باقر گفتند: ما در كوفه گروه بسیاری هستیم . اگر تو فرمان دهی ، همه فرمان برند و پشت سر تو بیایند. گفت : ((آیا چنین هست كه یكی از این گروه بیاید و آنچه نیاز دارد از جیب دیگری بردارد؟)). گفتند: ((نه )). فرمود پس این گروه (كه برای دادن مال به یكدیگر این گونه بخل ورزند) برای دادن خون خویش (در راه اصلاح جامعه و احقاق حق دیگران ) بخیل تر خواهند بود!)). آنگاه فرمود: ((مردم هم اكنون آسوده اند كه در حال توقف حركت تربیتی اسلام به سر می برند)). از مردم همسر می گیریم و به آنان همسر می دهیم . از یكدیگر ارث می بریم . حدود را اقامه می كنیم . امانت را باز می گردانیم (یعنی زندگی مردم در همین حد است و نه كاملا اسلامی )، اما به هنگام رستاخیز قائم ، آنچه هست دوستی و یگانگی است ، تا آنجا كه هر كس ، هر چه نیاز دارد، از جیب آن دیگری بر می دارد بدون هیچ ممانعتی .

((مزاملة ))، رفاقت و دوستی خالص است ، از: (( ((زامله ای صار عدیله علی البعیر:)) با او رفاقت و دوستی كرد، یعنی همسان او شد و نشستن در یك طرف كجاوه )). پس در دوران ظهور رفاقت و دوستی چنان صادقانه انجام گیرد كه همه همسطح و همسان یكدیگر زندگی كنند، و مانند دو تن كه در دو طرف شتر نشسته اند و متعادل قرار گرفته اند، همگان در مسائل و امور مربوط به معیشت و زندگی و حیات اینگونه تعادلی داشته باشند.

و این ، حد بسیار متعالی تكامل اخلاق اجتماعی و تربیت آدمی است ، كه از محدوده خواستهای شخصی و بستگیهای مادی بگذرد. و روابط به چنین تعادل و توازنی برسد، و محبت و دوستی معیار در روابط اجتماعی گردد، و این روش ارزشمند در سطح اجتماع گسترش یابد.

در رستاخیز ظهور، انسان در اوج تربیت خویش به پایگاهی می رسد كه تصور آن در دنیای كنونی دشوار است . در بحران تضادها و كشمكشهای مادی حاكم بر اجتماعات بشری ، تصور اجتماعی كه مردم آن در روابط اجتماعی ، در داد و ستدها، كارخانه ها، مزارع برای سودكار نكنند، و معیار پیوندهای گروهی و جمعی را مبتنی بر اصل سوددهی و سودآوری ندانند، بلكه همه با هم دوست و برادر باشند، و بر اساس برادری و دوستی انسانی به همكاری و مبادله و تلاش بپردازند، آسان به نظر نمی رسد. لیكن استعداد فوق العاده انسان در تربیت پذیری و وجود نمونه های بسیار والا و كاملی از این دست انسانها در همه اجتماعات ، موضوع را آسان و ممكن می سازد، بویژه با توجه به عمق و اصالت شیوه های الهی و انسان شناسانه امام مهدی علیه السلام ، و ژرفای نفوذ سخن و كلام آن رهبر وارسته و خدایی . با بررسی این جوانب گوناگون ، روشن می شود كه امكان دارد از همین انسانها، چنان افرادی شایسته ساخت ، و راوبط اجتماعی را بر چنان معیارهایی والا بنا نهاد، و بخشهای عظیمی از مشكلات جامعه انسانی را از تربیت درست حلّ كرد.

انسانها اكنون نیز چنین زمینه ها و استعدادهای تربیتی دارند، لیكن موانع بزرگی نیز بر سر راهشان نهاده شده است . مانع راه تربیت درست انسان حكومتها و مراكز سلطه و قدرت در اجتماعات هستند . سه اهرم ویرانگر یعنی زر به دستان و زورمندان و تزویرگران نمی گذارند كه رقابتها، تضادها، كشمكشها از میان برود، و انسان به انسان نزدیك شود، مساوی زندگی كند، رقابتها سالم گردد، تعهد و تكلیف گرامی باشد، مهرورزی و دوستی فراگیر شود، كینه توزی و دشمنی رنگ ببازد.

حكومتهای طاغوتی و قارونهای بشری كه یار و یاور یكدیگرند، حیات و پایداری خویش را در گرو رشد تضادها و كشمكشها می دانند، از اینرو انسانها را از یكدیگر دور نگاه می دارند، رقابتهای صد در صد مادی پدید می آورند، بازارهای مصرف كاذب می سازند، زراندوزی و مال پرستی را در ژرفای دلها نفوذ می دهند، و جامعه را به كام دل خویش می سازند. در دوران ظهور كه روزگار حرس بزرگ سرزمین زندگی است ، این موانع با شمشیر از سر راه انسان برداشته می شود، و مراكز و پایگاههای تحمیل فكر و روش بر اندیشه ها ویران می گردد. ارتباط انسان با كار و كالا و زمین و سرمایه و سود، از چارچوب تحمیلی معیارهای فاسد سرمایه داری آزاد می گردد، و كارگری و كارفرمایی و مزرعه داری و كشاورزی و... مفهوم دیگری به خود می گیرد، و اینها همه در پرتو فرهنگ انسانی و تعالیم مهدی امكان پذیر است و تحقق خواهد پذیرفت .

پیمان گزاری با یاران خویش

برگرفته از كتاب : عصر زندگی و چگونگی آینده انسان و اسلام

از برنامه ها و روشهای امام مهدی علیه السلام ، پیمان گزاری با یاران خویش ‍ است . پیمان و بیعت در جامعه اسلامی ، از آغاز تشكیل حاكمیت اسلام و پیدایش نخستین جامعه اسلامی رسم شد، و پایه گذاری نخستین مركزیت و حكومت اسلامی به دست مبارك پیامبر اسلام با آیین بیعت و پیمان گرفتن از یكایك مردم ، همراه بود. پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله در حجة الوداع و پس از خطبه معروف غدیر، برای زعامت و رهبری پس از خود نیز از مردم حاضر - زن و مرد - بیعت گرفت ، كه گزاره مشروح آن در كتب حدیث و تفسیر و تاریخ آمده است .

امام مهدی علیه السلام نیز چون نیاكان خویش از یارانش بیعت می گیرد، و با آنان پیمان می بندد. پیمان امام بر سر اصولی است كه راه و رسم و شیوه و روش امام را در حكومت تبیین می كند، و قابل ژرف نگری و غوررسی است . اصول این بیعت عبارت است از:

1 - احترام به ارزش انسان .

2 - احترام به حقوق انسان .

3 - دادگری و عدالت گستری .

4 - دوری از هرگونه مال اندوزی و گرایش به سرمایه داری .

5 - دوری از ظلم .

6 - دوری از زندگی اشرافی .

7- دوری از احتكار.

8- ساده زیستی و همسانی با توده های محروم و مستضعف .

9- پذیرش زندگی دشوار و خاكی .

10 - ایثار و فداكاریهای بزرگ .

و...

این اصول ، مبانی كلی و شناخته شده همه ادیان الهی است ، و شیوه رهبران بحق و راستین در طول تاریخ . همه پیامبران بدون استثنا مردمان و اجتماعات را به این اصول فرا خواندند، و در گام نخست این امور را از یاران و نزدیكان خود خواستند.

شیوه و راه و رسم زندگی پیامبران و حواریان و دستیاران آنان در تاریخ ثبت شده است ، و همه ، صفحات درخشانی است از:

احترام به ارزش انسان .

رعایت مرزهای دقیق حق و حقوق انسان .

اقامه عدل .

پرهیز از ظلم .

پرهیز از اشرافیگری و مال اندوزی .

پذیرش زندگیهای بسیار سخت و ساده و همسان با فرودستان مردم .

و فداكاریها و گذشتهای فراوان برای استوار داشتن حق و عدالت در جامعه ها.

وضع زندگی پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله و امامان علیه السلام نیز روشن است ، و جاودانه ترین و درخشان ترین صفحات زرین تاریخ انسان را تشكیل داده است ، تاریخی كه از انسانیتها، ارزشها، ایثارها سرشار است .

امام بزرگ انسان حضرت مهدی علیه السلام این اصول جاودانه را دیگر بار در پیمان و بیعت خویش با یارانش یادآور می شود، و اساس كار را بر این پایه ها بنا می نهد، و خود نیز با یارانش هم پیمان می شود كه چون همه رهبران الهی ، به عالی ترین معیارهای حق و عدالت عینیت بخشد، با یاران خود باشد، و چون آنان زندگی كند، و به زندگی ساده و اندك بسنده كند، با مردم باشد، و در میان مردمان ، و میان خود و مردم فاصله ای نگذارد و دربان و حاجب نپذیرد.

امام مهدی علیه السلام مانند صمیمانه ترین رهبران تاریخ ، چنانكه با یارانش ‍ پیمان می بندد كه طبق این اصول عمل كنند، و در راستای اهداف الهی قیام او گام بردارند، خود نیز - كه تجسم حق و عدل و از گناه و ترك اولی نیز منزه است - با آنان عهد می كند كه به این اصول عمل كند، و یكایك معیارهای الهی را در برنامه های خویش به كار بندد. و این والاترین نمونه رهبری است كه بشریت بخود می تواند دید، و در گذشته های تاریخ ، نمونه های آن ، پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله و امام علی علیه السلام بوده اند.

امام علی علیه السلام

((انه (القائم ) یاءخذ البیعة عن اصحابه علی ان ... لا یسبوا مسلما... و لا یهتكوا حریما محرما، و لا یهجموا منزلا، و لا یضربوا احدا الا بالحق ... و لا یكنزوا ذهبا و لا فضة ، و لا برا و لا شعیرا، و لا یاءكلوا مال الیتیم ... و لا یلبسوا الخز و لا الحریر، و لا یتمنطقوا بالذهب ... و لا یحبسوا طعاما من بر او شعیر، و یرضون بالقلیل ... و یلبسون الخشن من الثیاب ، و یتوسدون التراب علی الخدود... و یجاهدون فی الله حق جهاده . و یشترط علی نفسه لهم ان یمشی حیث یمشون ، و یلبس كما یلبسون و یركب كما یركبون ، و یكون من حیث یریدون ، و یرضی بالقلیل ، و یملاء الارض بعون الله عدلا كما ملئت جورا... و لا یتخذ حاجبا و لا بوابا. ))

- (امام ) قائم با یارانش پیمان می بندد و از آنان بیعت می گیرد كه (به این اصول عمل كنند):... مسلمانی را دشنام ندهند... حریمی را هتك نكنند، به خانه ای (بدون اجازه ) هجوم نبرند، كسی را بناحق نزنند، طلا و نقره گنج نكنند، همچنین گندم و جو (مواد غذایی ) اندوخته نسازند، مال یتیمان را نخورند... لباس خز و حریر (لباسهای اشرافی ) نپوشند. كمربند زرین نبندند ... گندم و جو (فرآورده های خوراكی ) را احتكار نكنند، در امور معاش ‍ به اندك بسنده كنند... لباس درشت بپوشند و (در حال عبادت و نماز) صورت بر خاك بگذارند... و در راه خدا به جهادی شایسته دست یازند.

(امام ) خود نیز متعهد می شود كه از همان راهی كه آنان می روند برود، و چون آنان لباس بپوشد، و بر مركوبی مانند مركوب آنان سوار شود، و چنان باشد كه آنان هستند. به اندك بسنده كند، و زمین را با یاری خدای از دادگری بیآكند، پس از آنكه از ستم آكنده باشد... و حاجب و دربانی نگمارد.

والایی این اصول بر كسی پوشیده نیست ، بویژه تعهدی كه امام در برابر یاران خود می كند كه به این اصول چون آنان عمل كند از ارزش و عظمت وصف ناپذیری برخودار است .

انقلابها در طول تاریخ ، دچار این آفت بزرگ شده است ، كه پس از دستیابی به هدفهای نخستین و تشكیل حكومت و تاءسیس نظام ، انقلاب به نظام تبدیل می شود و انقلابیون فراموش می كنند كه برای چه آرمانها و هدفهای نهایی انقلاب كردند و چه اصول و معیارهایی را باید عملی سازند. شگفت آور اینكه حتی از یادها می برند كه از چه طبقه ای بودند و باید در خدمت آن طبقه باشند. اینها همه فراموش می گردد، و روحیه و حال و هوای انقلاب سایه بر می گیرد، و سازشكاری به سراغشان می آید، و آزمندی طبیعی انسان و آسایش طلبی به جای ساده زیستی و سخت كوشی انقلابی می نشیند، و به زراندوزی و كاخ سازی و شادخواری روی می آورند. مردم یعنی پایگاه اصلی حكومت و انقلاب را فراموش می كنند، و از آنان فاصله می گیرند، و در قصرها و كاخها مسكن می گزینند، و دربانها و نگهبانان و حاجبان می گمارند، و به توده انسانها پشت می كنند، و با طبقات بالا و خاص جامعه در می آمیزند و بدینسان بوده است سرگذشت غمبار انقلابهای بشری در تاریخ .

سراسر نهج البلاغه ، از این غمنامه بزرگ پرده بر می دارد، و امام علی علیه السلام با سوزی جانكاه ، بسیاری از دستیاران و كارگزاران حكومت خویش ‍ را به باد پرخاش می گیرد، و ایشان را بازخواست می كند، و حضور آنان در مهمانی یك ثروتمند را محكوم می نماید و حتی به محاكمه و بركناری و عزل از مسؤ لیت تهدید می كند. و اینها همه ، برای همین بود كه برخی از آنان پس از رسیدن به حكومت و مقام و پست و دستیابی به بیت المال و امكانات رفاهی ، هدفهای اصلی و آرمانهای مردمی و مسئولیتهای الهی را فراموش می كردند.

امام مهدی علیه السلام ، این آخرین یادگار پیامبران و اولیای خدا، برای پیشگیری از این آفت بزرگ ، چنین اصولی را در شرایط بیعت خویش ‍ می گنجاند و اصول كار را مشخص می سازد، و با یارانش در آن باره تجدید عهد می كند، با اینكه یاران درجه یك آن امام ، انسانهای خود ساخته و استثنایی هستند، و دین باورانی بی نظیرند كه كمتر رهبری چون ایشان دستیاران و حواریانی داشته است ، با اینهمه ، چنین پیمان و بیعتی ، راه را هموارتر و كار را استوارتر می سازد.

موضوع بیعت و اصول و مواد آن ، برای همه دوستداران و منتظران ، آموزنده است . و آیا ما نباید با امام خود بر رعایت این امور بیعت كنیم ؟ و آیا شیعیان و منتظران با این اصول با امام خود هم پیمان می شوند، آیا می توانند این معیارها را در زندگی خویش پدید آورند: به مسلمانی دشنام ندهند، حرمت و حریمی را هتك نكنند، كسی را بناحق نزنند، طلا و نقره گنج نكنند، لباسهای اشرافی نپوشند و پول و ثروت گرد نیاورند، خوراك و مایحتاج مردم را احتكار نكنند، به اندك خشنود باشند و بسنده كنند، لباسهای درشت و ساده بپوشند، و هزینه های اضافی را به محرومان برسانند. و...

آیا می شود هر روز دعای عهد بخوانند - دعای مباركی كه چون بیعت و پیمان با امام غائب است - و در مجالس صبح های جمعه شركت كنند، و آنگاه همینكه پای به داخل جامعه گذاردند، همه اصول عدل و انصاف و انسانیت را زیر پا نهند، و به احتكار و گرانفروشی و استثمار و چپاول حقوق مردم و زراندوزی و شادخواری و خوشگذرانی بپردازند؟ و از استثمار و ظلم و غصب كار مایه كارگر و كشاورز و انسانهای محروم كاخها بسازند، و وسایل عیش و طرب فراهم آورند، و زیستی طاغوتی داشته باشند، و مجالسی طاغوتی بر پا كنند، و عروسیهایی قارونی بگیرند؟ و از غم و درد و محرومیت انسانهای محروم فارغ باشند؟ تشخیص راستی و درستی این ادعاها كار چندان دشواری نیست ؟!



وضع معابد

برگرفته از كتاب : عصر زندگی و چگونگی آینده انسان و اسلام

در دوران ظهور، مذهب به سوی هدف اصلی هدایت می شود، و جهت گیری و حركت مذهبی ، در راه سعادت و رفاه و تعالی انسان قرار می گیرد، و از قشریگری و سطحی نگری و تجمل گرایی زاید - كه كار مذاهب باطل یا منحرف است - دور می گردد. از این رو، امام مهدی علیه السلام ، در آغاز رستاخیز خویش به پیرایش شهرها و آبادیها از مظاهر تجمل گراییها و مصرف زدگیها، بویژه در سازمانها و مؤ سسات مذهبی می پردازد. امام همه امكانات و نیروها را صرف هدفهای اصلی مذهب می كند یعنی برپایی عدالت و رفاه عمومی و نجات انسانها از چنگال اهریمنی ظلم و محرومیت . برای تحقق این آرمانها، بضرورت تزیین معابد و مساجد، و ظاهرسازیهای بی محتوا و تشكیلات عریض و طویل به نام مذهب و دین ممنوع می گردد، و همه مظاهر اینگونه معابد ویران می شود، و كسانی كه بخش عمده ای از ثروت جامعه را صرف اینگونه تجملات و تشریفات كرده و از فقر و تهیدستی انسانها نگران نشده اند كنار زده می شوند، و معابد به صورت ساده و بی آرایش و دور از هرگونه تزیین و تجمل در می آید، و مظاهر زندگی دنیا و دنیاداران از راه خدا و خانه خدا و معابد دینی زدوده می گردد.

مبارزه با بدعتها و روشهای ناانسانی و غیر اسلامی در همه زمینه ها، - بویژه تصفیه مذهب و سازمانهای وابسته به آن - از كارهای اصلی امام موعود علیه السلام است . از این رو، ریشه سوزی بدعتها در مساجد و معابد كاملا مورد توجه است .

از ویژگیهای دوران پیش از ظهور و كژیها و نادرستیها و انحرافهایی كه سراسر عالم را فرا گرفته است ، نفوذ تزیین و تشكیلات و مظاهر دنیاپرستی در درون معابد است . هر چه معابد و مساجد از حقیقت خالی شود، از ظواهر نفیس ‍ و آرایشی پر می گردد. بر این موضوع در احادیث معصومان علیه السلام تاءكیدهای فراوانی شده است :

پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله :

((... و حلیت المصاحف و زخرفت المساجد... ))

-... (در آخر الزمان ) قرآنها را زینت می كنند، و مساجد را آذین می بندند...

پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله :

((یا سلمان !... ان عندها تزخرف المساجد كما تزخرف البیع و الكنائس ، و تحلی المصاحف ، و تطول المنارات و تكثر الصفوف بقلوب متباغضة و اءلسن مختلفة ... ))

- ای سلمان !... در ((آخر الزمان )) مساجد آذین بندی شود، مانند كلیساها و كنیسه ها، و قرآنها را زینت كنند، و مناره ها بلند گردد، و صف نمازگزاران زیاد شود، كه با دلهای پر از كنیه و زبانهای چند گونه گرد آیند...

جای شگفتی است ،آیا آیین الهی اسلام ، كه در سراسر تعالیم خود با مظاهر دنیایی و دنیا پرستی و تجمل گرایی و اشرافیگری كه شیوه زندگی مترفان و مسرفان و متكاثران و از خدا بیخبران و طاغوتان و طاغوتچگان است مبارزه می كند، و با تعبیرهایی كوبنده و قاطع بر این امور خط سرخ می كشد، این امور را در معابد و مساجد و سازمانهای وابسته به خود می پذیرد؟ آری غفلت از مسائل اصولی جامعه توحیدی و نیازهای اصلی جامعه مؤ منان ، باعث چنین انحرافهایی شده است ، و چنین بدعتهایی جزو شعائر دین خدا و مایه ترویج دین به حساب آمده است . و این امر از بیخبری از مبانی دین و روح تعالیم اسلام برخاسته است ، و یا خواسته ها و هواهای نفسانی و نوعی دنیاداری است ، كه الهی جلوه كرده است . در رستاخیز ظهور، این بدعتها از دامن كتاب خدا و ساحت مساجد پیراسته می شود. و دین از هر گونه مظاهر مادی پاك می گردد، و دین خالص در مساجد و معابد عرضه می شود.

در این بخش ، سخن از بزرگی و فراخی معابد و مساجد نیست ، زیرا كه بزرگی مساجد و محافل مذهبی باید به فراخور جمعیتها و آبادیها باشد، و امام خود مسجدی در بیرون شهر كوفه بنا می كند كه هزار در دارد. و البته مركزیتی كه كوفه در دوران ظهور می یابد، و گروه گروه مردم آبادیها و سرزمینهای دور و نزدیك بدان سوی روی می آورند، چنین گسترشی را ناگزیر می سازد.

همواره در طول تاریخ معابد و مساجد گرفتار چنین تشریفاتی شده است ، و اینها به دست بانیان اصلی دین ، بنیاد نشده و ایجاد نگردیده است ، یعنی به نوع مذاهب كه بنگریم در آغاز ظهور و در اصل از سادگی و بی آلایشی فراوانی برخوردار بوده است ، و آلایشها و آرایشها همه در دوره های بعد و به دست دنیا اینگونه تعبیر برای بیان فزونی و كثرت است . دارانی كه در محافل دینی نفوذ كرده اند صورت گرفته است . می توان احتمال داد دنیاداران مسرف و مال اندوز می خواسته اند با اینگونه كارها و هزینه گزاریها، حربه دین علیه خودشان را كند كنند، و بر آن همه ظلمها و حقكشیها سرپوش گذارند، و از این رهگذر مانع طرد و لعن و بی اعتنایی محافل مذهبی نسبت به خودشان گردند.

این موضوع در زمان حاضر نمونه های زیادی دارد، و شاید در گذشته نیز چنین بوده است . یا اینكه معابد مجلل مذهبی به دست حكومتهایی پایه ریزی می شده است كه در اصل و بنیاد ضد مذهبی بوده اند، و از اینراه قصد داشتند توده های مردم را بفریبند، و خود را دین باور و دوستدار مذهب و آیین خدا بنمایانند، تا از خشم و نفرت عمومی و شورش مردمان در امان بمانند، و این نیز نمونه های فراوانی بویژه در جامعه های اسلامی دارد.

امام باقر علیه السلام :

((اذا قام القائم علیه السلام سار الی الكوفة ، فهدم بها اربعة مساجد، و لم یبق مسجد علی الارض له شرف الا هدمها و جعلها جماء...))

- آنگاه كه قائم قیام كند، وارد كوفه می شود، و دستور می دهد تا مساجد چهارگانه آن را خراب كنند، و هر مسجدی در روی زمین كه دارای كنگره (طاغهای بلند، گلدسته ها) باشد، تخریب می گردد، و تمام مساجد هموار (بی برج و بارو و گنبد و گلدسته ) خواهد شد...

امام صادق علیه السلام :

((اذا قام القائم هدم المسجد الحرام حتی یرده الی اءساسه ، و حول المقام الی الموضع الذی كان فیه ...))

- هنگامی كه قائم قیام كند مسجد الحرام را ویران كند تا به جای پایه های نخستین خود باز گردد، و ((مقام )) ابراهیم علیه السلام را به جایگاه پیشین باز گرداند...

حتی ((مسجد الحرام )) از این بدعت زدایی و پیرایش الهی ، در امان نیست ، و تشكیلات و تشریفات از دامن این معبد بزرگ الهی نیز دور می گردد و به شكل نخستین باز می آید و برای اهمیت موضوع احادیث دیگری را می آوریم :

امام باقر علیه السلام :

((اذا قام القائم ، دخل الكوفة و امر بهدم المساجد الاربعة ، حتی یبلغ اءساسها، و یصیرها عریشا كعریش موسی ، و یكون المساجد كلها جماء لا شرف لها كما كان علی عهد رسول الله صلی الله علیه و آله ...))

- آنگاه كه قائم علیه السلام قیام كند، وارد كوفه می شود، و دستور می دهد تا مساجد چهارگانه آن را خراب كنند تا به اساس (پایه و اصل نخستین خود) برسد، آنگاه آنها را به صورت سایبانی چون سایبان حضرت موسی می سازد، و تمام مساجد هموار (و بی برج و بارو و گنبد و گلدسته ) خواهد بود، و كنگره ای نخواهد داشت چنان كه در زمان پیامبر صلی الله علیه و آله بوده است ...

پیرایش معابد از مظاهر دنیایی ویژه مسلمانان نیست ، و اگر برخی مذاهب اهل كتاب بمانند، معابد آنان نیز باید بی آلایش باشد و از زر و زینت پاك باشد. تشریفات در بناهایی چون كلیساها و كنیسه ها و... در سراسر جهان ، چه مخارج هنگفتی بر دوش توده های انسانی گزارده است ؟ و چه بار سنگینی انسانها بر دوش كشیدند تا آنها ساخته و سرپا شده است ؟ و چه بار سنگینی را باید بر دوش بكشند تا دایر و آباد بماند؟ با بررسی این مسائل در كنار وجود ضروری ترین نیازها كه میلیونها انسان را از پای در می آورد اهمیت موضوع روشن می گردد.

در بسیاری از كشورها، در كنار مشكلات فراوان انسانی كه برای توده های مردم هست و حداقل زندگی برای اكثریت مردم تاءمین نشده است ، چه معابدی با چه تزیینهایی سر به آسمان كشیده است ، و چه خرجهای كلانی را بر مردم تحمیل می كند. در قرون گذشته نیز چنین بوده است ، و وضعیت زیست توده های مردم از سویی و حجاریها و كندكاریها و زیورهایی كه بر در و دیوار معابد شده است از سوی دیگر، قابل بررسی است . در مجموع می توان گفت : هزینه های سنگین معابد و مساجد از جمله بارهای گرانی است كه بشریت در دوران تاریخ - بدون دلیل اصلی از شرع - بر دوش كشیده است ، و مذهب كه عامل نجات انسان بوده است پس از گذشت زمان و در گذشت یا غیبت بنیان گذاران اصلی ، به عامل تحمیل و تشریفات تبدیل گردیده است .

این بدعتها و دشواریها نیز به دست امام مهدی علیه السلام ریشه كن می شود، و دیگر بار دین خدا، به راه و روش اصلی و مورد رضای الهی باز می گردد.

امام باقر علیه السلام :

((اول ما یبدء به قائمنا سقوف المساجد فیكسرها و یاءمر بها فتجعل عریشا كعریش موسی . ))

- قائم علیه السلام ما در نخستین اقدامهای خویش ، سقفهای (گنبدها و ایوانهای بلند) مساجد را درهم می كوبد، و دستور می دهد كه آنها را سایبان چون سایبان حضرت موسی علیه السلام بسازند. (كه از هرگونه تشریفاتی بدور باشد).

امام حسن عسكری علیه السلام :

((ابی هاشم الجعفری : كنت عند ابی محمد علیه السلام فقال : اذا قام القائم امر بهدم المنار و المقاصیر التی فی المساجد، فقلت فی نفسی : لای معنی هذا؟ فاقبل علی فقال : معنی هذا انّها محدثه مبتدعة لم یبنها نبی و لا ح))

- ابو هاشم جعفری گوید: نزد امام حسن عسكری علیه السلام بودم كه فرمود: هرگاه قائم قیام كند دستور دهد تا مناره ها و محرابهای (مزین ) داخل مساجد را ویران كنند. می گوید با خود اندیشیدم كه این كار چه معنا دارد؟

امام به من رو كردند و فرمودند: معنای اینكار این است كه این چیزها اموری است بدعت آمیز، كه نه پیامبری آنها را ساخته است و نه امامی .

در فرهنگ اسلام و تعالیم قرآن كریم و رهبران راستین الهی ، برترین چیز - پس از حق الهی - حق انسان است . در احادیثی آمده است : حق مؤ من از حق كعبه بزرگتر است . و كعبه بزرگترین معبد و عزیزترین مكانی است كه به خدا منسوب است .

امام صادق علیه السلام :

((والله ان المؤ من لا عظم حقا من الكعبة ...))

- به خدای سوگند كه حق مؤ من ، از حق كعبه بزرگتر است ...

نیز این موضوع در دین خدا ثابت شده است كه عبادتی برتر از ادای حق و حقوق مؤ منان نیست :

امام صادق علیه السلام :

((ما عبد الله بشی ء افضل من اءداء حق المؤ من .))

- عبادتی برتر از ادای حق مؤ من نیست .

برای اهمیت موضوع تعلیم دیگری را از امام صادق علیه السلام می آوریم :

امام صادق علیه السلام :

((انه لیس یقدر احد علی صفة الله و كنه قدرته و عظمته ...فكذلك لا یقدر احد علی صفة رسول الله صلی الله علیه و آله و فضلنا... و ما اوجب من حقوقنا. و كما لا یقدر احد ان یصف فضلنا، و ما اءوجب الله من حقوقنا فكذلك لا یقدر احد ان یصف حق المؤ من و یقوم به ...

- هیچكس نمی تواند خدای را توصیف كند و ژرفای قدرت و بزرگی او را باز گوید... همچنین هیچكس نمی تواند اوصاف پیامبر صلی الله علیه و آله و برتریهای ما را با زبان باز گوید، و حقوق واجب ما را (بر شمارد). و چنانكه كسی نمی تواند فضیلتهای ما و حقوق واجب خدایی ما را بر شمارد، همچنین هیچكس نمی تواند حق مؤ من را توصیف كند، و آن را به انجام برد...

این حق و حقوق ، مفهومی تجریدی و دور از واقعیات زندگی ندارد، و اینطور نیست كه صرفا جنبه اخلاقی داشته باشد و تنها احترام اخلاقی در این باره كفایت كند.

یعنی هرگاه در كوچه و خیابان و دیگر مراكز اجتماعی مؤ منی دیده شد با احترام به او سلام بدهند و تعظیم كنند؟ نه ، این ادای حق مؤ من نیست ، بلكه حق و حقوق تعبیری است از واقعیتهای ملموس زندگی . هر گونه نیازی در زندگی یك انسان است ، حقی بر جامعه و فرد ایجاب می كند. و نیازهای ضروری و حیاتی افراد و جامعه روشن است .

مسائل ضروری خوراك ، پوشاك ، مسكن ، دارو و درمان ، علم و آموزش و... حقوقی است كه باید نسبت به همه ادا شود، و همگان در برابر این حقها مسئولیت دارند، و كمترین حقوق ، رفع نیازهای مادی مؤ منان است . و ادای این حقوق بالاترین عبادتها است .

و آیا در برابر این حق و حقوقها كه تكلیف مردم و جامعه و مسئولان اجتماع است ، می توان به تجمل گرایی و مصرفیگری روی آورد، و به آرایش و آذین بندیها دست زد، و محرومیتها و سختیها و گرفتاریهای مؤ منان و جامعه ایمانی را نادیده گرفت